«دیدهام که در هر قاره، زندهترین مساله، ـ و بنابراین مسألهای که بیشترین ظرفیت برای همارزی زیباییشناختی دارد ـ گذار لمپنپرولتاریا (sttoproletariato) به وضعیتی از آگاهی است، با مبارزات کور و شور زندگی بیاننشدهاش. در سراسر هند، در سراسر آفریقا، وضعیتهایی از نظر جامعهشناختی مشابه با وضعیت لومپنپرولتاریای رُمی و جنوب ایتالیایی یافتهام: پایان یک جامعهی کشاورزی فئودالی که بلافاصله با یک جامعهی مدرنِ گرفتارِ بحران در تماس قرار میگیرد. جوانانی که از ناحیهی حیدرآباد برای جستوجوی کار و بخت راهی بمبئی میشوند، یا آنانی که از کاراتینا یا کانگوندو به نایروبی مهاجرت میکنند، بسیار شبیه هستند به پولیِزهها و کالابریاییهایی که به رم میآیند.
در سخن با من، تقریبا کلمات یکسانی را به زبان میآورند. به اردو، به سواحیلی، یا به گویشی ایتالیایی. روحیهی کاستی در هند، روحیهی قبیلهای در آفریقا و روحیهی سنتی در ایتالیا موانع یکسانی را پیش پای کسی میگذارد که میخواهد مدرن شود؛ و شکاف میان پیران و جوانان جلوههایی مشابه را ارائه میدهند.
خلاصه این که بورژوازی ایتالیایی با تلویزیون و مجلات مصورش، یک ناشناختهی شهرستانی است که مسائلش حاشیهایاند اما دهقان ایتالیایی ـ بهویژه در جنوب ـ بهگونهای جداناشدنی و بیانناپذیر با تودههای عظیم دهقانیِ جهانِ توسعه نیافتهی آفریقا، خاورمیانه و هند پیوند خورده است؛ و از همینرو مسائل او همچون مسائلی جهانی رخ مینمایند.»
بخشی از مصاحبه پیر پائولو پازولینی، با عنوان«میان نهرو و هندیان پرتگاهی است». گفتوگو با نویسنده پس از بازگشت از شرق، به قلم آدولفو کیهزا، در روزنامه پائزه سرا، ۲۰–۲۱ سپتامبر ۱۹۶۱
نظرات
ارسال یک نظر