از دفتر یادداشت:
جعفرخان از فرنگ برگشته یک موقعیت است با چند تیپ. غرض، بازنماییِ یک وضعیت به واسطه ی این نمونه تیپ هاست. دو تیپِ اساسی این موقعیت جعفرخان و دایی اند. دو سرِ یک مساله ی واحد. مساله بر سر مواجهه با فرنگستان است. با مرورِ تاریخِ معاصر اغلب به ما اینطور القا می شود که این دو تیپ مهم ترین پیش برنده های وقایع مختلف در ایران بوده اند. تعارض و کشاکشِ این دو و دستِ بالای گاهی این، گاهی آن، سرنوشتِ تاریخِ معاصرِ ماست. بعضی این دایی و بعضی جعفرخان اند. اما خب غالبا گاهی دایی و گاهی جعفرخان اند. حسنِ مقدم در طرح ریزیِ این موقعیت طرحِ یک مواجهه ی ناقص و یک بن بست دو سویه را ریخته است. بحثِ امروز اما اتفاقا بر سر این نباید باشد که همه ی تاریخ را در دو طیف خلاصه کرد و مرزِ مشخصی بین این و آن کشید. تجدد طلبان در یک سو و سنت گرایان در سوی دیگر. این جور تاریخ زدایی فارغ از از ناتوان کردنِ ما در دیدنِ آغشتگی ها، این را نیز نادیده می گیرد که هر دوی این دو طیف تحتِ تاثیر موقعیتِ غالبی اند که به ناگهان بر آشفته شان کرده. بعد از گذشت صد و خورده ای سال در همچنان بر همان پاشنه می چرخد شاید نه چون وضعیت هنوز همان است، بلکه شاید چون که فکر هنوز همان فکر است. اوضاع تغییر کرده است اما فکرها اسیرِ دوگانه هایی اند که جز به بن بست نمی انجامد.
به هر حال تنش ها در سطوح مختلف شخصی و جمعی همیشه بر سر همین دوگانه ی جعفرخان/فرنگ مآب/تجدد طلب/غرب زده/تمدن خواه و دایی/حافظ سنت/ غرب ستیز/ مرتجع بوده است. اما خب چنان که گفتم دو نکته در بازخوانی امروز از این موقعیت نباید از نظر دور بمانَد. یکی این که این مرزِ بین این دو بسیار شکننده تر از آن چیزی است که در ابتدا به نظر می رسد. گره خوردگی این دو در زیر و بمِ فکرها و خیالات و رفتارها چنان است که به سختی بتوان آن را از یکدیگر گاهی تفکیک داد. برای درکِ این سیالیت، گاهی این و گاهی آن بودن، زندگی روزمره بهترین منبع است. نکته ی دیگر و شاید مهم تر این که هر دوی این ها را باید برخاسته از یک موقعیت واحد دانست. گولِ ظاهر متفاوت این کلمات را نباید خورد چنان که گولِ مرزِ در نظر گرفته شده بین این دو را. این موقعیت واحد است که ناظر بر پدیدآیی واکنش های متعدد است. آن چه ناظر بر پدیدآیی این موقعیت واحد است را احتمالا چنان که بسیار گفته شده است باید همان فرودِ فرنگستان و غرب بر فرق سرِ شرق در نظر گرفت. آن گسستِ همه جانبه در رفت و آمد بینِ فرنگستان خیالی و غربِ وحشی!
نظرات
ارسال یک نظر