از دفتر یادداشت:
حرف دیگر این که جامعه ایرانی های خارج از کشور نسبت به تصویری که مسکوب در یادداشت هایش ارائه می دهد تغییرات زیادی درش ایجاد شده است. آن روزها اغلب تبعیدی بودند. اغلب سیاسی بودند. مستقیما یا غیر مستقیم. حرف ها و کارهایشان در رابطه با ایده و عملکرد سیاسی شان تعریف می شد. قشرِ نسبتا محدود فرهیخته ای بودند که به دلایل یا ناچاری هایی تا حدودی مشخص از ایران زده بودند یا رانده شده بودند بیرون. حالا اما چنین نیست. البته من شناخت کافی از جماعت ایرانی های خارج کشور ندارم و هیچ کس هم نمی تواند داشته باشد. اصلا تصویر ثابتی وجود ندارد. و این خود اولین تغییر اساسی است. ایرانی های مختلف (از هر نظر) در سال های اخیر به دلایل متنوع به شکل های متنوع به اروپا و آمریکا و ترکیه و جاهای دیگر مهاجرت کرده اند و مي كنند. همه نوع آدمی در آن ها پیدا می شود. همه جور سرگذشتی در آن ها هست. از جنس هر نوع آدمی که در ایران هم می بینیم. اغلب اما مطابقِ روحِ زمانه فردگراتر شده اند. اغلب کاری به کار سیاست ندارند. ترس های درونی شده ی قوی دارند. نسبت به غربی ها احساس حقارت می کنند و به شکل های مختلف در پی جبران آند. اما خب متنوع اند. بنابراین نه تنها کمیت که کیفیت های ایرانی های مهاجر نیز با بسامد بالا تغییر پیدا کرده است. اما قطعا چیزهایی هم تا حدودی ثابت مانده است. از جمله برخی چیزها که گفتم. چیزهایی که اغلب به سبک زندگی و خواسته ها/جاه طلبی های شخصی و اجتماعی مربوط نیستند. بلکه به شکلِ مواجهه با جامعه ی غربی مربوط اند. به قالب های فکری و نه ظواهر آن ها. به منشا بروز و نه بروز.
نظرات
ارسال یک نظر